سه‌شنبه، آبان ۲۳، ۱۳۹۱

حجاب در ایران (به قلم و گردآوری علی آزادان)



بدون شک یکی از فراگیرترین مطالبات اجتماعی امروز جامعه ایران مساله ی پوشش اختیاری و آزادی حجاب است. متاسفانه هیچگاه یک نظرسنجی آماری قابل استناد و معتبر که نشانگر میزان موافقان و مخالفان آزادی پوشش در ایران باشد منتشر نشده است اما مشاهدات عینی و فردی گواه بر اهمیت پرداختن به این موضوع میباشد.

جدای از اینکه تا چه حد جامعه ی شهری - روستایی و مدرن - سنتی ایران در تقابل با یکدیگر در برخورداری از این حق از حقوق اولیه شهروندی قادر به تحمل و مدارا با یکدیگر هستند، اجباری بودن پوشش خود منجر به تغییرات رفتاری مشهودی در رفتار جامعه ی ایران بخصوص در دو دهه ی گذشته شده است. بطور مثال افزایش جراحی های زیبایی صورت یا رواج انواع مدهای لباس منطبق به عرف متداول فعلی جامعه ایران از آن دست هستند.

اما آیا به راستی غالب جامعه ایرانی پس از سه دهه فشار و سرکوب و محدودیت، در رویارویی با آزادی پوشش ظرفیت رفتارهای طبیعی و فارق از افراط و تفریط دارد؟ این خود یکی از تردیدهایی است که می تواند آزادی پوشش در ایران را در کوتاه مدت به معضلی اجتماعی بدل کند.

بسیاری از ایرانیان خارج از کشور هنوز هم در کشورهای آزاد نتوانسته اند یا نخواسته اند از چهارچوب و قیود متداول فرهنگی داخل ایران خارج شوند و بسیار دیده شده است که برای پوشش آزاد خود یا همسر خود در کنار دریا یا در استخرهای عمومی با دیدن یک ایرانی یا یک آشنا همچنان مردد و ناراحت خواهند بود. 
قم،قبل از انقلاب

این موضوع از نظر جامعه شناسی می تواند حائز اهمیت و قابل بررسی باشد که در جامعه ی داخل ایران در صورت آزادی پوشش برای زنان و مردان، مردم تا چه حد پذیرای این تغییر هستند و تا چه حد امکان مشکلات جدید در جامعه وجود خواهد داشت. برای گذار از این مرحله چقدر زمان لازم است و چه آموزشها و کنترلهایی از سوی نهادهای حکومتی-اجتماعی لازم است. آیا صرف بازگشت حق انتخاب در پوشش می تواند سلامت اجتماعی ایجاد کند یا خود مزید بر مشکلات جامعه خواهد شد؟

پوشش زنان در ایران باستان هم بنا به شرایط متعددی همیشه سبک و اسلوب خاصی داشته‌است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که پوشش تمام بدن در دوره‌های مختلف تاریخی چه نزد زنان و چه نزد مردان در ایران یک حقیقت بوده‌است و به هیچ وجه ایرانیان در برهنگی به سر نمی برده‌اند. اما این را بایستی در نظر داشت که پوشش کامل و آراسته همراه با تزیینات زنان در ایران، با پوشش چادر سیاه اسلامی بسیار متفاوت بود.

برخی معتقد هستند که این پوشش کامل و آراسته به نوعی ریشه به وجود آمدن حجاب در دنیا است. به هر حال آنچه مسلم است وجود پوشش کامل برای زنان در فرهنگ ایرانی ماقبل اسلام نیز وجود داشته است.
هر چند کوروش نیکنام دارای دکترای فلسفه زرتشت در پاسخ به این سوال که "آیا در اوستا قانون حجاب برای زن وجود دارد" پاسخ می دهد:زن و مرد در تاریخ ایران باستان همواره با پوشش مناسب و زیبا در کنار یکدیگر زندگی کرده‌اند و این قانونی در اوستا نیست.
وی می افزاید واژه حجاب در فرهنگ واژگان پارسی نیست، اگر پرسش شما در مورد پوشش بانوان است. در ایران باستان زنان ومردان را هیچگاه برهنه نمی‌بینیم، نسبت به محل زندگی، آب وهوا وشیوه کار و زندگی هر شهر و روستا پوشش‌های گوناگونی وجود داشته که نمونه آن را هم اکنون در پوشش زنان گیلکی، مازندرانی، کرد، لر، بلوچ، بختیاری، اقوام دیگر و زرتشتیان مشاهده می‌کنیم. از ویژگی‌هایی که در اینگونه پوشش‌ها به شکل یکسان وجود دارد دو چیز است، نخست اینکه این پوشش‌ها با رنگ‌های طبیعت همگون است یعنی رنگ‌های سرخ، سبز، ارغوانی، زرد ودیگر زنگ‌ها در پوشش آنان بوده وکمتر از رنگ‌های تیره به ویژه سیاه استفاده می شده چون باور داشتند رنگ‌های کبود، افسردگی آور وغم انگیز است. دوم اینکه در همه پوشش‌ها دستان زن و مرد برای انجام کارها به ویژه برای کشاورزی آزاد بود، نمونه پوشش‌ها را در اقوام لر، کرد، بلوچ، گیلکی و... می توان یافت.

اما ویل دورانت معتقد است نقش پوشش و حجاب زنان در ایران باستان چنان برجسته‌است که می‌توان ایران را منشاء اصلی پراکندن حجاب در جهان دانست. دانشنامه ی لاروس نیز به وجود حجاب زنان در ایران باستان اشاره می‌کند. برای نمونه در جنگ‌ها بانوان مبارز ایرانی پوششی همچون مردان می‌پوشیدند که گواه این سخن جنگ سهراب با گردآفرید است که تا زمانی که کلاهخود از سر گردآفرید نیفتاده‌بود، سهراب به زن بودن او پی نبرده بود. زرتشت نیز در کتاب یسنا بر عفت سرشتین در کنار پوشش ظاهری پافشاری کرده‌است. بر پایهٔ آنچه موبد "رستم شهرزادی" گفته‌است، پوشش زن باید به گونه‌ای باشد که حتا یک تار موی او نیز آشکار نگردد. در خرده اوستا، چنین آمده‌است: "همگان نامی ز تو بر گوییم و همگان سر خود را می‌پوشیم و آن گاه به درگاه دادار اهورمزدا نماز می‌کنیم"

در کتاب دینی زرتشتیان اوستا و گات‌ها لباس یا کیفیت خاصی برای حجاب زنان واجب نشده‌است و قانون نامه‌ای وجود ندارد که زرتشتیان را ملزم به پوشانیدن سر و موی خود کند.

حجاب یا پوشش یکی از احکام اسلامی است که برای پوشش مردان و زنان وضع شده‌است. آن‌چه امروزه به عنوان حجاب در کاربرد عام مصطلح است، پوشاندن مو (به طور خاص) و سایر اعضای بدن به جز صورت و دو دست (و گاهی دو پا) توسط زنان مسلمان غیر برده در برابر مردانی است که طبق شریعت اسلامی نامحرم شمرده می‌شوند. حجاب امروزه به یکی از نمادهای بسیاری از جوامع اسلامی تبدیل شده و در برخی کشورها از جمله ایران رعایت آن در مکان‌های عمومی برای همه‌ی زنان (با هر اعتقاد دینی) اجباری است.

گاه حکومت‌های اسلامی رعایت حجاب را در کشور خود اجباری اعلام کرده‌اند. در این زمینه می‌توان به عربستان سعودی، ایران، سومالی اشاره نمود.

دریای شمال

بعدازانقلاب ایران، نظام تازه‌ تاسیس جمهوری اسلامی با اجباری‌شدن حجاب، مخالفت برخی صاحب‌نظران را برانگیخت. برای نمونه محمود طالقانی پس از اعلام اجباری شدن پوشش سر برای زنان در ادارات دولتی توسط روح‌الله خمینی به موضع‌گیری علیه آن پرداخت. روزنامهٔ اطلاعات به نقل از وی در شماره ۲۰ اسفند ۱۳۵۷ نوشت:
"حتی برای زن های مسلمان هم در حجاب اجباری نیست چه برسد به اقلیت های مذهبی...ما نمی گوییم زنها به ادارات نروند و هیچ کس هم نمی‌گوید...زنان عضو فعال اجتماع ما هستند...اسلام و قرآن و مراجع دین میخواهند شخصیت زن حفظ شود. هیچ اجباری هم در کار نیست. مگر در دهات ما از صدر اسلام تا کنون زنان ما چگونه زندگی می‌کردند؟ مگر چادر می پوشیدند؟...کی در این راهپیمایی ها زنان ما را مجبور کرده که با حجاب یا بی حجاب بیایند؟ این ها خودشان احساس مسئولیت کردند. اما حالا اینکه روسری سر کنند یا نکنند باز هم هیچکس در آن اجباری نکرده است."

هرچند موافقان حجاب اجباری در آن دوران با توسل به دلایل و برهان‌هایی موافقت خود را با «اجباری‌کردن حجاب» اعلام می‌کردند. نهایتا حجاب در ایران اجباری گشت و به اعتراض زنان توسط افراد لباس شخصی و طرفداران حجاب حمله شد . از سال ۱۳۵۷طبق دستور آقای خمینی از ورود زنان بدون حجاب به ادارات دولتی ممنوع شد و درسال ۱۳۶۳ با تصویب قانون مجازات اسلامی در مجلس شورای اسلامی ایران عدم رعایت حجاب در معابر عمومی موجب حکم حد شرعی ۷۲ ضربه جاری شد. گاه افراد بدحجاب دستگیر به جریمه نقدی محکوم شدند.

البته بسیاری از روشنفکران دینی از جمله محسن کدیور نگاهی دیگر به مساله حجاب دارند.

از سوی دیگر کشف حجاب در ایران که آن نیز گونه ای دیگر از اجبار در پوشش بود، به بخشی از تاریخ ایران در دوران رضاشاه پهلوی گفته می‌شود که بنابر آن، زنان و دختران ایرانی از استفاده از چادر، روبنده و روسری منع شدند. نخستین نشانه‌های کشف حجاب را می‌توان در دربار ناصرالدین شاه قاجار و در محافل روشنفکری یافت، ولی رسمیت پیدا کردن آن به دوره حکومت رضا شاه باز می‌گردد.

در دوران قاجار، مسافرت‌های شاه به اروپا و مشاهداتش از وضعیت پوشش زنان اروپایی در دربار تأثیر به سزایی داشت. به تدریج موضوع "کشف حجاب" در قالب تجدد خواهی به محافل روشنفکری و اشعار شعرا نفوذ کرد و درمطبوعات منعکس شد.

اولین زنی که در ایران کشف حجاب کرد زرّین تاج ملقب به طاهره و قره العین بود. تا زمان کشف حجاب و شروع تغییرات پر دامنه مدرنیسم رضاشاهی ، نمونه‌ای یافت نمی‌شود که زنان ایرانی و حتی بانوان درباری ، سر برهنه و بی حجاب در ملأ عام ظاهر شوند مگر یک زن! قره العین زنی بود که او را تا قبل از گرایش به سید علی محمد باب، به عالمه و فاضله و شاعره بودن می‌ستودند. اودر خانواده‌ای روحانی به دنیا آمد و دختر ملا محمّد صالح مجتهد قزوینی است، در شهر قزوین در سنه ۱۳۲۰ ه. ق متولد شد.

برخلاف تصور بسیاری رضا شاه قانون کشف حجاب را یکباره صادر نکرد. همچنین کشف حجاب در ترکیه که رضا شاه به پیروی از آتاتورک قصد اقدامات مشابه در ایران داشت، بصورت اختیاری بود و نه اجباری.کشف حجاب در ترکیه اختیاری بود و علاوه بر آن آتاتورک فعالیت‌های برنامه‌ریزی شده و تبلیغات محتاطانه‌ای برای تشویق زنان به برداشتن حجاب اجرا می‌کرد. مثلا می‌گفت:
خودتان را به جهان نشان دهید و رودررو به جهان بنگرید.

اما رضاخان این کار را عملا با دیکتاتوری و زور انجام داد و به طور ناگهانی حق انتخاب را از زنان گرفت و هیچ روند جامعه‌پسندی برای این کار طی نشد. بخشی از زنان که مسن‌تر و مذهبی تر بودند و احساس برهنگی می‌کردند عملاً در خانه محبوس شدند. 

نخستین شایعات پیرامون قانون جدید، هنگامی پخش شد که رضاشاه تحت تاثیر اصلاحات دموکراتیک در افغانستان قرار گرفته بود و امان‌الله خان و ملکه ثریا، شاه و ملکه افغانستان در سال ۱۳۰۸ به ایران آمدند. ملکه افغانستان بی‌حجاب بود و جنجالی در میان روحانیون ایران برانگیخت. آنان از رضاشاه خواستند ملکه افغانستان را در ایران مجبور به داشتن حجاب کند اما رضاشاه که شیفته این چنین پوشش گشته بود نپذیرفت. در همین زمان شایعاتی درباره تصویب قانون منع حجاب پخش شد. رضا شاه پس از تنها سفر خارجی‌اش به ترکیه در ۱۲ خرداد ۱۳۱۳، تحت تأثیر اقدامات غرب‌گرایانه آتاتورک قرار گرفت. در این دوره نیز شایعاتی درباره ممنوعیت حجاب در مدرسه‌های دخترانه پخش شد، ولی قانونی در این راستا تصویب نشد. 

رضا شاه ترجیح می‌داد که مردم لباس متحدالشکل بپوشند، مردان کلاه پهلوی به سر گذارند و نسبت به تقیدات دینی در زمینه حجاب سستی نشان دهند. رضا شاه که شدیداً تحت تأثیر بی‌حجابی زنان ترکیه قرار گرفته بود، این مسئله را پس از یک سال از گذشت سفر به ترکیه در آذر ۱۳۱۴ به محمود جم «رئیس‌الوزرا» چنین بازگو کرد:
نزدیک دو سال است که این موضوع سخت فکر مرا به خود مشغول داشته‌است، خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زن‌های آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش به دوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک می‌کنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده‌است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد.

از این رو بخشنامهٔ کشف حجاب جهت تصویب رضاشاه در تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۱۴ از طرف رئیس‌الوزرا به دربار فرستاده شد تا در آغاز دی‌ماه فرمان اجرای غیر رسمی قانون کشف حجاب به تمام ولایات ایران ارسال گردد. رضا شاه در ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ طی جشن فارغ‌التحصیلی دختران بی‌حجاب در دانشسرای مقدماتی رسماً بر کشف حجاب تاکید کرد.

در سال ۱۳۲۰ که رضاشاه ایران را ترک کرد اجرای قانون کشف حجاب سریعا فراموش شد. وزارت فرهنگ حکم داد از ورود زنان باحجاب به دانشگاه جلوگیری شود و معلمان زن مدرسه‌ها و استادان زن دانشگاه‌ها مجبور شدند بی حجاب به کلاس درس بروند. در تهران و سایر شهرها دختران دانش‌آموز و زنان به خاطر نداشتن حجاب مورد آزار و اذیت قرار گرفتند.

Bottom of Form


 تیم پرسپولیس

 دانشکده پرستاری دانشگاه تهران

۷ نظر:

  1. بدبختی مملکت ما اینه که همه کس همه چیز رو به زور می خواد به مردم تحمیل کنه و حق انتخاب آزاد از مردم سلب می شه. رضا شاه با دیکتاتوری و اجبار حجاب رو از سر خانم ها برداشت و اینها هم به همین روش پوشش رو الزامی کردند. حالا هم اگر این امر اختیاری بشه، لابد سال ها طول می کشه مردم به این فرهنگ برسن که عادی باشن!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. البته سال ۵۸ مردم خود به محتوای جمهوری اسلامی(هر چند نمی دانستند چی هست) رای دادند و بعد هم پذیرفتند با حجاب باشند.خود کرده را تدبیر نیست!

      ضمنا،بدبختی مردم ایرآن خودشان هستند.نمی دانند چه می خواهند و چه نمی خواهند،نمی دانند کجا هستند و به کجا می خواهند بروند.در طول تاریخ همواره ما چنین بوده ایم.

      ولی تا دلتان بخواهد ادعاهای گزاف و بیهوده و به مقدار معتنابهی توهم داریم.

      توهم شجاعت،بلاغت،برتری،کیاست،سیاست،مهربانی،هوش و ذکاوت،دانایی،دانش و ...

      حذف
  2. با سلام. علی آزادان هستم نویسندهء مطلب فوق. با تشکر از انتشار آن در وبلاگ خود. خواستم دو نکته را خدمتتون عرض کنم. اول اینکه عکسی که تحت عنوان "بندر بوشهر 1346" منتشر شده به اشتباه و با برگرفتن از یک وبسایت فارسی زبان به این عنوان گذاشته بودم که بعداً متوجه شدم این عکس مربوط به مصر میباشد. به همین دلیل در صفحهء "عکسهای تاریخی" در فیس بوک، و پروفایل شخصی ام، مطلب را زیر عکس دیگری که مربوط به سواحل شمال ایران است منتشر کردم.
    مورد دوم اینکه در متن نهایی تغییراتی ایجاد کردم که ممنون میشم ورژن آپدیت شده را به جای این متنی که منتشر کردید جایگزین کنید.

    با سپاس فراوان

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام

      مطلب زیبایی بود،دستتان درد نکنه و دست مریزاد.

      من نتوانستم از شما وبلاگ و یا ایمیلی پیدا کنم که مطلب را به آنجا لینک کنم.

      اگر مایل به انتشار نشانی ایمیل خود نیستید در زیر همین پست کامنت بگذارید ،من منتشرش نمی کنم.

      این کاربری شماست؟
      alisecmail

      ارادت

      حذف
    2. وبلاگ زمزمه های شبانه رو پیدا کردم ☺

      حذف
  3. ممنون بابت انتشار مطلب در وبلاگتان

    پاسخحذف