سه‌شنبه، شهریور ۱۵، ۱۳۹۰

مهندس بازرگان ،پیر منزه

آنهایی كه دیروز به مهندس بازرگان سیلی می زدند، امروز برایش سینه می زنند!


تاریخ سلسله رخدادهایی است که اتفاق افتاده و سانسور شدنی هم نیست،ممکن است تاریخ نگار ها به میل خود آن را ثبت کنند و یا بخشی از آن را حذف کنند اما این باعث نمی شود که تاریخ تغییر کند.تاریخ به میل و رغبت ما هم بستگی ندارد چه خوشمان بیاید و چه نیاید وقایعی رخ داده اند.

متاسفانه درباره روایت تاریخ انقلاب و مبارزات مردم ایران علیه سطلنت و حكومت پهلوی چنین مساله‌ای تا حدودی اتفاق افتاد. در پیروزی انقلاب۵۷ گروه ها و تشکل های زیادی مشارکت داشتند و دخیل بودند،از چریک های خلق تا کمونیست ها،مجاهدین،فداییان،توده ای ها و گروه های اسلامی.این ها همه حول محوریت آقای خمینی به پیروزی رسیدند ولی دسته ای از آخوندهای فرصت طلب(به زودی مقاله ای راجع به اشخاصی نظیر رفسنجانی و موئتلفه خواهم نوشت و نقش آن ها را تبیین خواهم نمود) با رندی آن ها را پس زدند و عنان قدرت را در اختیار گرفتند.

سالهاست كه بر اثر تندروی‌ها و تنگ‌نظری‌های عده‌ای، شاهد حذف و سانسور و كنار گذاشتن برخی چهره‌ها و آدمهای انقلابی هستیم. البته قبول دارم كه برخی از آن آدمها بعد از پیروزی انقلاب راهشان را از توده مردم كج كردند و دیگر انقلابی نماندند، اما این دلیل نمی‌شود كه رفتار و گفتار و چهره و حتی "بودنآنها را هم در آن برهه از زمان سانسور كنیم. گویی هیچگاه آدمهایی از جنس شریعتی و بازرگان و … در انقلاب حضور نداشتند

محسن رضایی معتقد است که:
 اگر امام (ره) در اوایل انقلاب بازرگان را بر سر کار نمی‌گذاشت شاید انقلاب به ثمر نمی‌رسید، بازرگان بزرگترین کلاهی بود که امام بر سر آمریکا گذاشت، ایشان نیرویی را بکار گرفت که امریکا احساس خطر نکند. سیاست امام (ره) در جنگ نیز این بود که تا قبل از سقوط صدام مسائلی را مطرح نکند که علیه ایران از آن استفاده شود و البته شاید بهتر باشد بگوییم بازرگان بزرگترین کلاهی بود که بر سر آمریکا رفت.


ما چه بخواهیم و چه نه مرحوم مهندس بازرگان در حوادث دوران انقلاب حضور داشت. چه دوست داشته باشیم و چه نه، بازرگان پیش از انقلاب به جرم مبارزه و مخالفت با شاه به زندان افتاد و چندین سال را هم در زندان به سر برد. حتی اگر منتقد و مخالف اندیشه‌های بعد از انقلاب بازرگان باشیم، نمی توانیم منكر فعالیتهای فرهنگی آن مرحوم باشیم كه عامل موثری در گرایش بخش عمده‌ای از جوانان و دانشجویان به اندیشه اسلامی در سالهای پیش از انقلاب بود. چه بخواهیم و چه نه، او معتقد به مبارزه با شاه و سلطنت پهلوی بود. هرچند بازرگان ابتدا طرفدار مبارزه گام به گام و سیاسی با رژیم پهلوی بود اما بعد از رفتن به پاریس و دیدار با آقای خمینی و شنیدن موضع قاطع وی، نظر ایشان را پذیرفت و دولت موقت را هم بر خلاف نظر آقای طالقانی پذیرفتند.

مهندس بازرگان هنگام انقلاب ۵۷ قریب به هفتاد سال سن داشتند با توشه ای از تجربیات و سوابق درخشان علمی و فرهنگی،ایشان در سوابق خود ریاست دانشکده ی فنی دانشگاه تهران و ریاست شرکت نفت در زمان خلع ید از طرف مرحوم مصدق را بر عهده داشتند.ریاست شرکت آب و فاضلاب تهران را پس از کودتا ۲۸ مرداد بر عهده گرفت و و موفق شد اولین شبکه لوله‌کشی آب را در تهران احداث کند .

کوهی از مبارزات و دانش و سوابق انقلابی و مبارزاتی که با عده ای جوان بی تجربه و خام و تندرو که عمدتا روحانی بودند مواجه شد او افق تاریک رفتارهای مستبدانه ی آن روز را می دید و همگان را از تندروی بر حذر می داشت.

به هر حال همه این ماجراها جزئی از تاریخ پر فراز و نشیب مبارزات ملت ایران هست. همه اینها روزی و روزگاری در این سرزمین اتفاق افتاده و فراموش شدنی و انكار شدنی هم نیست. البته ممكن است كه ما با اندیشه‌های سیاسی و ایدوئولوژیكی دیگران و از جمله مرحوم بازرگان اختلاف نظر داشته باشیم اما این دلیل نمی‌شود كه واقعیات را نبینیم و نگوئیم. این دلیل نمی‌شود كه در همه این سالها كه از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذرد در برنامه‌هایی كه به این مناسبت از صدا و سیما پخش می‌شود یادی از آدمهای بزرگ انقلاب نكنیم و یا بدتر از آن، آنها را سانسور كنیم! پخش این تصاویر و این فیلمها، تنها ادای دینی است به مجاهدت و مبارزات ملت آزاده ایران و همه بزرگان و روشنفكران و روحانیان و دانشجویان ایرانی.

البته پخش این فیلم‌ها یك حسن دیگر هم دارد آنهم اینكه ما را با گفته‌ها و مواضع پیشین انقلابیونی آشنا می‌كند كه امروز دیگر انقلابی نیستند. یك فایده پخش این فیلمها اینست كه این فرصت را به ما می‌دهد تا مواضع امروز بعضی از آدمها را با دیروزشان مقایسه كنیم. به عنوان مثال چند روز پیش تلویزیون فیلمی را نشان می‌داد كه دانشجوی جوانی در حال اعلام مواضع دانشجویان پیرو خط امام بود. این جوان انقلابی كسی نبود جز محسن میردامادی از دانشجویان پیرو خط امام سابق و عضو جبهه مشاركت فعلی! (دکتر ابراهیم یزدی هنوز هم معتقد است که میردامادی آدم مشکوکی است و در صداقت او تردید دارد)در فیلم مورد نظر میردامادی جوان به عنوان سخنگوی دانشجویان پیرو خط امام، با دفاع از تسخیر لانه جاسوسی، علیه نهضت آزادی و دولت موقت و مرحوم بازرگان صحبت می‌كرد!(سعید حجاریان،ابراهیم اصغر زاده،معصومه ابتکار،عباس عبدی همگی از چهره های اصلاح طلب هستند که در تسخیر سفارت آمریکا دخالت مستقیم داشتند)
حبیب ا... بیطرف و معصومه ابتکار


حبیب الله بیطرف(وزیر نیرو در دو دولت خاتمی) ومعصومه ابتکار ملقب به خواهر مری(آبان ۵۸سفارت آمریکا) سالها پس از تسخیر سفارت آمریکا در دولت اصلاح طلب محمد خاتمی به درجه های عالی مدیریتی منصوب شد. مترجم سابق دانشجویان پیرو خط امام هم اینک عضو شورای اسلامی شهر تهران است.

حتما خبر دارید كه بعد از تسخیر لانه جاسوسی آمریكا بود كه دولت موقت مجبور به استعفا شد. پیامد آن هشت سال جنگ،۳۰۰هزار کشته،یک میلیون نفر مجروح و هزار میلیارد دلار خسارت و ده ها سال عقب گرد فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی بود.
تاریخ را نمی‌شود سانسور كرد. معلم تاریخ راه برای فرار كسی باقی نگذاشته. این گفته تكراری هم نمی‌تواند تغییر رفتار آدمها را توجیه كند كه "همه آدمها به مرور زمان عوض می‌شوند!"

درست است که آدمها تغییر می کنند ولی بحث بر سر عوض شدن یك فرد عادی نیست. بحث بر سر این است كه بعضی‌ها فقط خودشان نیستند. فكر و رای و حرف و تصمیمشان مختص به خودشان نیست، بعضی‌ افراد و بعضی كارها بر روی تصمیم یك ملت تاثیر می‌گذارند. روزی عده‌ای سفارت آمریكا را تسخیر كردند و مردم هم كارشان را پذیرفتند، تنها به این خاطر كه اسمشان دانشجویان پیرو خط امام بود!


دادگاه محسن میردامادی ، دبیرکل حزب مشارکت
محسن میردامادی و دوستانش، مخالفان خود و مخالفان تخسیر لانه جاسوسی را به خیانت و همدستی با آمریكا متهم می‌كردند و مردم هم حرفشان را باور ‌كردند چون آنها خودشان را خط امام می‌نامیدند. پس این آدمها امروز نمی‌توانند ادعا كنند كه ما عوض شده‌ایم و هیچ كاری هم به گذشته خودمان نداریم. پس تاثیری كه بر فكر و خیال مردم گذاشتند چه می‌شود؟ (البته بعضی‌ها جرات همین اعتراف را هم ندارند و خودشان را مادرزاد اصلاح‌طلب می‌دانند. انگار نه انگار كه روزی تندرو ترین افراد این مملكت بوده‌اند.)
اقامه نماز در راهپیمایی روز تاسوعا(آذر۵۷) به دعوت و امامت سید محمود طالقانی در میدان آزادی تهران - مهدی بازرگان و میرزا خلیل کمره‌ای سمت راست، صدر بلاغی سمت چپ و یدالله سحابی ردیف دوم)

این آدمها چهره‌های ناشناسی نبوده و نیستند. این روزها ژست روشنفكری و اصلاح‌طلبی‌شان گوش فلك را كر كرده. همانهایی كه تا دیروز مخالفان خود را با انواع و اقسام انگ و برچسب سیاسی از میدان بدر می‌كردند اما امروز به دیگران می‌گویند انحصارطلب! آدم‌هایی كه آن روزها حتی سخنرانی افرادی چون بازرگان را هم در مجلس تحمل نمی‌كردند، اما امروز برای برگزاری مجلس یادبودش بر سر و سینه می‌زنند. همانهایی كه در مجلس شورای اسلامی و درست در لحظه نطق مرحوم بازرگان و در مقابل دیدگانش فریاد مرگ بر بازرگان سر دادند و به او حمله كردند و از پشت تریبون كنارش زدند! تاریخ چه خوب نام آنها را بخاطر  دارد :حجازی، خلخالی، صانعی(کسی که تخلف از فرمان خامنه ای را معصیتی بزرگ می دانست)، هادی غفاری(کسی که به گفته ی ابراهیم یزدی از پشت به سر هویدا شلیک کرد)، اسدی‌نیا، سید هادی خامنه‌ای، سید محمد خاتمی و كروبی و

  
قدرت و نفوذی كه این چهره‌های تندرو در سالهای اول انقلاب داشتند هرگز با قدرت دیگران قابل قیاس نبود! البته حق داشتند چون در آن زمان بیش از اندازه انقلابی بودند و هنوز تا رنگ عوض كردنشان سالهای زیادی فرصت بود!


آن روزها هنوز تا دوم خرداد سال ۷۶فاصله زیادی بود و خاتمی این فرصت را داشت كه در كیهان سرمقاله بنویسد و درست یا غلط به بازرگان حمله كند و به او انگ آمریكایی بزند! تا انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم و دهم نیز سالهای زیادی مانده بود و آقای كروبی هم می‌توانست راحت ادعا كند كه بازرگان اصلا مبارزه نكرده و اگر هم مبارزه‌ای كرده‌ فقط با دولت‌ها بوده نه با شاه. حتما تا انتخابات سال ۸۸ هم همه یادشان می‌رود كه كروبی خواستار دستگیری بازرگان و محاكمه نهضت آزادی شده بود!

قصد من در اینجا زیر سوال بردن تصمیمات انقلابی سالهای اول انقلاب نبودقصد جانبداری از نهضت آزادی را هم نداشتم. من هم انتقادات زیادی به مرحوم بازرگان و نهضت آزادی و بخصوص مواضع سالهای اخیر آنها دارم. اما حرفم تنها این است كه "تاریخ را باید همانگونه كه بود بازگو كنیم، نه كمتر و نه بیشتر؛ مطمئن باشیم كه مردم خودشان می‌فهمند و می‌توانند رفتارهای دیروز و امروز آدمها را با هم مقایسه كنند!"

اما الان تندرو های دیروز سعی در جبران مافات دارند و از گذشته ی خود و نادانی هایی که کردند نادم هستند و بابت آن هزینه های زیادیمی پردازند،زندان،محاکمه،طردو منفک شدن از اجتماع،انفصال از خدمت و مجازات های سنگین را بابت مقاومتشان تحمل می کنند.البته حساب مهندس میر حسین موسوی به واسطه ی دور بودن از مرکز قدرت برای بیست سال او را متفاوت از دیگران می کند ضمن اینکه وی در آن زمان هم معتدل و میانه رو بوده است و حتی نامه ای گلایه آمیز در تاریخ ۱۴ شهریور ۱۳۶۷خطاب به رییس جمهور وقت نوشت.

جناب خاتمی تبدیل به چهره ای متفکر و صاحب شان در میان مردم و حتی دنیا گشته و روند امروزش متفاوت از گذشته می باشد.امید که حول محور این عزیزان به نتیجه ی مطلوب برسیم.همانطور که جناب موسوی فرمودند آقایان همگی همراه این نهضت هستند و رییس و مرئوس معنی ندارد.


پيش بينی مهدی بازرگان از آينده جمهوری اسلامی
مهدي بازرگان 
رادیو فردا : پانزدهم مهر ماه مصادف است با نطق نیمه تمام و جنجالی مهدی بازرگان دبیر كل نهضت آزادی ایران در ۱۵ مهر ۱۳۶۰ در مجلس شورای اسلامی.

در ۱۵ مهر ۱۳۶۰ مهدی بازرگان به عنوان اولین ناطق پیش از دستور در مجلس طی نطقی خواهان خویشتنداری حكومت و سازمان مجاهدین خلق در درگیری های دو طرفه آنها شد.
نطق بازرگان در اوج درگیری های خیابانی مجادهین خلق و حكومت
نطق مهدی بازرگان در اوج درگیری های مسلحانه نیروهای سازمان مجاهدین خلق و نیروهای حكومتی در خیابان های تهران انجام شد . دامنه این درگیری ها كه از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ شروع شده بود در ماه های بعد افزایش یافت و جمهوری اسلامی سازمان مجاهدین خلق را به عنوان مسوول ترور شماری از مقامات و مسولین ارشد خود نظیر آِیت الله بهشتی ، محمد علی رجایی ، محمد جواد باهنر می دانست.

در پی شعله ور شدن مجدد این درگیری ها در روز ۵ مهر(۱) و درگیری های خیابانی این روز ، حكومت برخوردهای تند تر و اعدام تعداد بیشتری از نیروهای مجاهدین خلق را در دستور كار خود قرار داد.

دعوت بازرگان از حكومت برای خویشتنداری و ملاطفت در برابر بازداشت شدگان
در چنین فضایی مهدی بازرگان تلاش كرد در نطق خود حكومت را به نرمش و خویشتنداری و ملاطفت دعوت كند . اما در حالی كه طرفداران حكومت پس از استعفای مهدی بازرگان از نخست وزیری دولت موقت در آبان ۱۳۵۸ نسبت به وی و سایر اعضای نهضت آزادی موضع منفی و انتقادی پیدا كرده بودند ، نطق وی با اعتراض وشعار مرگ بر بازرگان برخی از نمایندگان طرفدار حكومت روبرو شد.
حمله به بازرگان به روایت هاشمی رفسنجانی
اكبرهاشمی رفسنجانی كه در آن روز رییس مجلس و مدیر جلسه بوده این واقعه را چنین تعریف كرده است :«جلسه علنی داشتیم، مهندس مهدی بازرگان اولین سخنران قبل از دستور بود. در قسمتی از اظهاراتش ضمن اظهار تأسف از شهید شدن پاسداران و شخصیت ها به دست تروریست ها، از اعدام ها و سخت گیری های دادگاه های انقلاب هم انتقاد داشت و آمریكایی بودن تروریست ها را مردود دانست. اظهارات ایشان مورد اعتراض شدید جمعی از نمایندگان قرار گرفت، مجلس را متشنج و ترك كردند و به ایشان اعتراض نمودند...كسی از ایشان دفاع نكرد، دوستانش هم وحشت كرده بودند، مجلس را به عنوان تنفس تعطیل كردم. جمعیتی از مردم و بازاریان كه جریان مجلس را از رادیو شنیده بودند به عنوان اعتراض به اظهارات آقای بازرگان، مقابل مجلس آمدند و شعارهای تندی علیه ایشان، لیبرال ها، بنی صدر، آمریكا و منافقان می دادند.(۲)


روایت علی اكبر معین فر از فشارها بر بازرگان




گهی زین به پشت و گهی پشت به زین، و اما تطبیق تاریخی!

خنده های پیروزمندانه آقای هاشمی رفسنجانی هنگام حمله به مهندس علی اکبر معین فر (نخستین وزیر نفت دولت مهندس مهدی بازرگان) وهاشم صباغیان (معاون نخست وزیر و وزیر کشور دولت بازرگان) در مجلس ... آیا هاشمی رفسنجانی می توانست باور کند که روزی همین بلا (بخوانید خدعه و لابی گری) سر وی و خانواده اش می آید و امت حزب الله در خیابان به دخترش فحش های ناموسی خواهند داد؟

پس از این جلسه فشار در درون مجلس بر مهدی بازرگان و همفكرانش تشدید شد . علی اكبر معین فر از اعضای نهضت آزادی در مجلس اول ، فضای اعمال فشار بر اعضای نهضت آزادی و همفكران مهدی بازرگان در آن روزها را چنین شرح می دهد: «در میان فحش پاسدارها و محافظین وارد مجلس می شدیم . من و مهندس هاشم صباغیان كه با هم می رفتیم . كار تا كتك زدن پشت تربیون پیش رفت ولی مهندس بازرگان با آن روحیه خاص و تواضع كه داشت شرایط سخت تری بود.»(۳)

یادداشت های محمد خاتمی علیه بازرگان
از سوی دیگر سید محمد خاتمی، از نمایندگان دوره اول مجلس شورای اسلامی و نماینده آِیت الله خمینی و سرپرست روزنامه كیهان نیزدر واكنش به نطق مهدی بازرگان، طی سه سرمقاله در این روزنامه در ۱۶، ۱۸ و ۱۹ مهرماه همان سال بشدت به انتقاد از نطق و مواضع مهدی بازرگان پرداخت .(۴)

هشدار بازرگان نسبت به خطر بازگشت دیكتاتوری و استبداد
با این وجود مهدی بازرگان علیرغم فشارهای موجود به مشی انتقادی خود ادامه داد . در ۲۰ مرداد ۱۳۶۲ و در آستانه برگزاری انتخابات مجلس دوم ، وی بار دیگر طی نطقی بر انتقادات خود از رفتارهای حاكمیت پای فشرد و نسبت به خطر ظهور استبداد در كشور از طریق برگزاری انتخابات غیر آزاد هشدار داد و گفت : «اگر ما مجلس آزاد مستقلی نداشته باشیم دیر یا زود جمهوری اسلامی مانند سلف خود مشروطیت سلطنتی با حفظ صورت و عنوان، تبدیل به نوعی استبداد و نظام طاغوتی متكی به استیلای خارجی خواهد شد . همیشه و در همه جای دنیا ، استبداد از روزی شروع شده كه یك شاه ، یك خاندان ، یك طبقه و حتی یك مكتب خواسته است ولو باحسن نیت و به قصد خدمت خود را یگانه مالك ، یگانه مسوول و یگانه مامور بر دیگران تلقی نموده و وقعی به رای مردم ننهد.» (۵)
پایان مجلس اول و رد صلاحیت نامزدهای نهضت آزادی
این نطق كه پیش از انتخابات مجلس دوم و رد صلاحیت های گسترده منتقدان حكومت انجام شد با حمله فیزیكی نمایندگان طرفدار دولت به مهدی بازرگان نیمه تمام ماند و مدتی بعد با پایان یافتن دوره اول مجلس ، تمامی نامزدهای وابسته به نهضت آزادی رد صلاحیت شده و حكومت مانع شركت آنها در انتخابات بعدی شد.

بازرگان نیز تا پایان عمر خود در تمام دوره‌های انتخابات ریاست جمهوری و مجلس ثبت نام كرد اما پس از دوره اول مجلس همواره از سوی حاكمیت رد صلاحیت می‌شد.

رد صلاحیت او در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۶۴ برای رقابت با حجت الاسلام خامنه‌ای منجر به آن شد كه برخی مراجع از جمله سید محمدكاظم شریعتمداری، سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی و محمدصادق روحانی انتخابات را تحریم كنند . همچنین در نتیجه فشارهای مختلف و بازداشت مكرر اعضای نهضت آزادی ایران، فعالیت‌های نهضت آزادی كه وی یكی از موسسان آن بود نیز تا حدود زیادی محدود گردید. نهضت آزادی در دوران جنگ ایران و عراق، مخالفت خود را با ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر اعلام كرد كه این امر بر فشارها افزود.
درگذشت مهندس مهدی بازرگان در دی ماه ۱۳۷۳
سرانجام مهندس مهدی بازرگان در ۳۰ دی ۱۳۷۳ درضمن سفر درمانی، در ژنو درگذشت و بعد از انتقال پیكر او به تهران و تشییع از مقابل حسینیه ارشاد، در قم دفن شد.



یادداشت ها : 
-۱ برای اطلاعات بیشتر درباره نگاه سازمان مجاهدین خلق به تحولات این دوره می توانید رجوع كنید به 
www.mojahedin.org
همچنین برای مشاهده دیدگاه های جمهوری اسلامی در باره تحولات این مقطع می توانید رجوع كنید به خاطرات اكبر هاشمی رفسنجانی ، خاطرات ۱۳۶۰ ، در سایت هاشمی رفسنجانی به آدرس
 
www.hashemirafsanjani.ir

-
۲
 سایت اكبرهاشمی رفسنجانی به آدرس
  www.hashemirafsanjani.ir

-
۳
 برای مشاهده و شنیدن سخنان علی اكبر معین فر رجوع كنید به مستند ویژه بزرگداشت مهدی بازرگان در سایت یو تیوب تحت عنوان
In Memory of Mehdi Bazargan; Naghshi b Yaad

-
۴
 روزنامه كیهان ، روزهای ۱۶-۱۸ مهر ۱۳۶۰ 

-
۵
 برای مشاهده و شنیدن نطق مهدی بازرگان در ۲۰ مرداد ۱۳۶۲ در مجلس اول می توانید رجوع كنید به مستند ویژه بزرگداشت مهدی بازرگان در سایت یو تیوب تحت عنوان:

In Remembrance of Late Mehdi Bazargan Part2

۵ نظر:

  1. متأسفانه گویا مردم ما یاد گرفتند که تحمل حتی شنیدن هیچ صدای مخالفی را نداشته باشند. در هر دوره، هر جناحی که به قدرت می رسد فکر خاموش و سرکوب نمودن جناح های دیگر را در سر می پروراند. قدرت تعامل با گروه مقابل از دست می رود و بدتر آن که، همیشه انگ ارتباط با کشورهای خارجی بر زبان رانده می شود! تحمیل عقاید یا نظرات جای خود را به منطق ارائه ی نظر احزاب مختلف می دهد...

    پاسخحذف
  2. زمان بهترین گواه هست.مهندس بازرگان آن پیر منزه سربلند و خوش نام در یادها مانده و رو سیاهی به ذغال مانده،چهره هایی که به او حمله کردند و توهین و افترا کردند الان مغضوب مردم هستند،روحش شاد

    پاسخحذف
  3. دریغ که قدر امثال مهندس بازرگان را ندانستیم.نهضت آزادی سالم ترین و فرهیخته ترین و وطن دوست ترین انسان ها بودند ،سلامت تفس داشتند و درست کاردار بودند چه به لحاظ مالی و چه عقیدتی و سیاسی.

    پاسخحذف
  4. ملاها اصطلاحی‌ست که بیشتر مجاهدین خلق از آن استفاده می‌کنند
    اگر از یک واژۀ جایگزین استفاده کنید خیلی بهتر ِ...
    ضمن این مطالب مطول و با صفحه‌آرائی جذاب خوندنی‌تر کنید...
    ممنون و زنده باشید

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ملا رو تغییر دادم،آخه واژه ای دگه پیدا نکردم چون واژه ی روحانی برازنده ی اینگونه اشخاص نیست.آخوند هم بگم باز میشه واژه ی مجاهدین :دی
      .
      این پست از معدود پست های من هست که هرکاریش می کنم به هم می ریزه و فونتها و خصوص با هم هماهنگ نمیشوند.خیلی هم براش وقت گذاشتم ولی بی نتیجه بوده.بلاگ اسپات ادا زیاد داره.شایدم من به نکات آن واقف نیستم.
      .
      مطلب مطول بود،آزار دهنده و خسته کننده هم هست؟
      ممنون از حسن توجه شما.ارادت

      حذف